تحول نهاد خانواده از عصر قاجار تا به امروز
*فاطمه موسوی
در دهه نود شمسی خانواده هستهای کم جمعیت (دو فرزند و کمتر) تفوق یافت و متداولترین شکل خانواده شد. در این خانواده تفاهم و علاقه میان زوجین اهمیت اساسی یافت. تحول رابطه عاشقانه و تولد عشق رمانتیک دربردارنده تغییرات مناسبات دو جنس و شکل گیری الگوی همسرگزینی، مفهوم ازدواج و انتظارات از زندگی مشترک متفاوت با تجربه نسل پیشین است.
پرسش: بحث اصلی من این سوال است که خانواده در ایران در صد سال اخیر چه تغییری کرده است و این تغییرات چه تاثیری بر روابط اعضای خانواده از جمله زوجین و والدین و فرزندان دارد؟
در بحث از تغییرات نهاد خانواده در ایران به عنوان بخشی از رساله دکترایم سه ساختار متفاوت خانواده شناسایی شد:
۱. خانواده سنتی:
تا ابتدای عصر پهلوی، خانواده روستایی و ایلی، هشتاد درصد جمعیت ایران را تشکیل می دادند، این خانواده یک واحد اقتصادی بود که تحت ریاست پدر و بزرگ خاندان اداره میشد؛ هریک از اعضای خانواده (مرد، زن و فرزندان) به اندازه قدرت و تواناییاشان در امور اقتصادی خانواده فعالیت داشتند و به طور نسبی، به اندازه نیازشان از درآمد خانواده تامین می شدند. خانواده گسترده پدرسالار در پیوند با شبکه خویشاوندی و جماعت محلی بود.
در جامعه سنتی مهمترین نقش زن، همسری و رتق و فتق امور خانه است. ازدواجها در سن پایین ترتیب یافته و اکثرا خویشاوندی است. نرخ ازدواج بسیار بالاست و به ندرت فرد ازدواج نکرده وجود دارد. خانواده پدرمکان است. چندزنی مجاز است و همه فرزندان (پسران) حاصل از انواع ازدواج در ارث جایگاه برابر داشتند. ارث دو جانبه و هم از طرف پدری و هم مادری بوده است. زنان مالک اموالشان بودند ولی به ندرت اموال از خانواده خارج میشده است.
۲. خانواده هستهای پرجمعیت:
از دهه چهل شمسی در کنار خانواده سنتی روستایی کمکم خانواده جدیدی ظاهر شد که میتوان آن را خانواده هستهای پرجمعیت نامید. این خانواده هستهای که شامل دو بزرگسال و به طور میانگین هشت فرزند است، در شهر سکونت دارد و تولیدی نیست. ریاست خانواده با مرد است که وظیفه تامین معاش را به عهده دارد.
خانواده هستهای پرجمعیت برخلاف خانواده گسترده با جماعت محلی و طایفه (روستا و ایل) پیوند ندارد در عین حال همچنان با نظام خویشاوندی احاطه شده است. با آنکه خانواده هستهای پرجمعیت در شهر ساکن است اما محله سکونت خانواده نوعی جماعت محلی کوچک و مبتنی بر روابط همسایگی میسازد که پیوندهای خویشاوندی نیز دارند و این خانواده به شدت معاشرتپذیر و در ارتباط با خویشان و همسایگان است.
در خانواده هستهای پراولاد جنبه زیستی مادری پررنگ است. سن ازدواج اندکی افزایش یافته است و از زنان جوان انتظار میرود تحصیلاتی داشته باشند اما در عین حال فرزندآوری همچنان مهمترین جنبه زندگی زنان متاهل محسوب میشود و درصد اندکی از زنان شاغل هستند. تامین معاش و تربیت فرزندان مهمترین چالش خانواده هستهای پرجمعیت است. محبت و رقابت بین خواهران و برادران پررنگ است و شکاف بین نسلی قابل اعتناست.
۳. خانواده هستهای کم جمعیت:
در دهه نود شمسی خانواده هستهای کم جمعیت (دو فرزند و کمتر) تفوق یافت و متداولترین شکل خانواده شد. در این خانواده تفاهم و علاقه میان زوجین اهمیت اساسی یافت. تحول رابطه عاشقانه و تولد عشق رمانتیک دربردارنده تغییرات مناسبات دو جنس و شکل گیری الگوی همسرگزینی، مفهوم ازدواج و انتظارات از زندگی مشترک متفاوت با تجربه نسل پیشین است.
از نرخ ازدواجهای فامیلی کاسته شده. درصد ازدواجهای ترتیب یافته کاهش یافته. سن ازدواج و نرخ تجرد افزایش یافته. در عین حال همچنان فشار خانوادهها برای ازدواج بخصوص روی دختران وجود دارد و افراد متعددی را معرفی میکنند هنوز درصد کسانی که مستقیم با یکدیگر آشنا میشوند کم است (ده درصد). خانواده نو مکان است اما همچنان نزدیک به خانواده والدین. در اینجا نزدیکی به والدین زن برای کمک به فرزندپروری مهم شده. روابط خویشاوندی بر حلقه اول و خویشاوندان نزدیک متمرکز است.
در گذشته فرزند عامل اصلی بقای خانواده بود و در صورت عدم فرزندآوری زن، امکان طلاق یا چندزنی مرد وجود داشت، اما در خانواده هستهای کم جمعیت، فرزندآوری اولویت نیست، بلکه سازگاری طرفین اهمیت بیشتری یافته است تا آنجا که در تعدادی از خانوادهها به شکل اختیاری، بیفرزند میمانند. مفهوم مادری در خانواده هستهای دچار تغییر میشود و احتمال منازعه بر سر تصمیم گیری و کنترل منابع میان زوجین و احتمال طلاق و جدایی افزایش مییابد.
###